ره آورد سفر(۳۷)

ساخت وبلاگ


در ورودی شهر شوش تصویر شهید درویشی فرمانده رشید تیپ امام حسن مجتبی(ع) روی تابلو نصب شده است ، او هنوز می نگرد به آنچه در شوش می گذرد ! و آنکه از شوش می گذرد . خیره در چهره معصومانه اش می شوم کنار بلوار و شاخه های نارنج که از گرما براقی را از دست داده اند و پهنه تاریخی که از دور قلعه شوش را نمایان می سازد ! دوست دارم به حرم دانیال نبی بروم هر چند خیلی از رفقا نیستند که باهم می رفتیم یعنی هستند ولی مرا باخود نمی برند! و تنهایی هیچ جا نمی چسبد و جلوی کولر خودرو تن به بادش می سپارم و ازهمه جا بی خبر می شوم و می فهمم که زیر کولر نشستن هرکس را بی خیال می کند و درجه گرما را فقط از دماسنج می توان دید و هرگز با پوست لمس نمی شود ، خنکی کولر مستم می کند چنان که زیارت را نیز کنار می گذارم ،حالا باید درک کرد که چرا برای پست و پشت میز نشستن چانه زنی می کنند! چرا کنار نمی روند و تا پای گور زیر کولر می مانند ! خیلی دلچسب است که لم بدهیم و باد خنک بر گونه ها بتابد و بنوازد و یک موسیقی ملایم از پخش خودرو همراه باشد چه می شود؟! شوش بخش اعظمی از کتاب تاریخ ایران است که باید با تماشای خشت‌ها و کوزه های سفالی آن را خواند و می خوانم همراه با شهید سردار درویشی که خودش یک تاریخ است.

شوشتر نگار...
ما را در سایت شوشتر نگار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : savaremehro بازدید : 69 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 15:44