آفت مدیریتی

ساخت وبلاگ
منطقه آزاداروند،بنادر ، يادمانهاي دفاع مقدس، منابع گاز ونفت ، سدها و نيروگاهها ،مجتمع فولاد، آثار ثبت شده جهاني ،لوله سازي، كاغذ سازي، كشتزارها ، نيروي انساني مجرب و متخصص، مراكز آموزش عالي، طرحهاي توسعه نيشكر، كشت و صنعت،پالايشگاه ، پتروشيمي ، نخيلات و باغات ، رودخانه همراه باپشتوانه قوي فرهنگي وتاريخي سراسر مجاهدت و ايثارنقش ملی خوزستان رادر اقتصاد ممتاز می سازد ولي هدايت سانتراليستي و عدم توجه به بومي گرايي خروجی را براي استان به حداقل رسانيده و به جاي ايجاد رفاه، مشکلات بسیاری برمردم تحميل كرده است كه مولود تصميمات مرکزنشینانی است که بیش از اینکه به استان بیندیشند به ماندن در قدرت نظر دارند!

متاسفانه سانتراليسم با مصادره منابع ،‌ تعيين مديريت استان را نیزرقم مي زند دقيقا" همين نكته وجه تمايزخوزستان با ديگر استانهاست يعني دراصفهان همه عوامل و نخبگان درون استاني در مورد موضوعي تصميم مي گيرند و مركز نشينان تا عملياتي شدن و حصول نتيجه ملزم به پيگير ي مي شوند حتي انتصاب استانداران در استانهاي همجوار را مي توان در پروسه توسعه اي اصفهان برشمرد كه براي تامين منابع ، مديران مركز نشين را وادارمي نمايند تا بتوانند از منابع استانهادر جهت آباداني اصفهان بهره مند شوند ،

چنانچه كسي بخواهد در اصفهان ايده اي را عملياتي كند بايد از (remote control) (کنترل از راه دور)بپرهيزد بعنوان مثال مرحوم پرورش (ره) پس از نمايندگي و وزارت به اصفهان برگشت يا اينكه انتصاب زرگر از معاونت وزارت به استانداري حاصل خردجمعي در جهت تامين منافع اصفهان بود ضمن اينكه عمده استانداران اصفهان به دليل تحرك جمعي رداي وزارت بر تن كردند و دیدیم استاندار خوزستان به هرمزگان می رودتا معين بيايد و معين آنان گردد !

براي خوزستان تصميمات از بالا به پايين و تبعيت پذيري فاكتور اصلي انتصاب و ارتقا و شايستگي و استمرار مديريت مي گردد ، دقيقا" بالعكس ديگراستانها بخصوص اصفهان كه مورد قياس قرار مي گيرد !!

تامل برانگيز است كه هرکس بخواهد اين معادله را برهم بزند و تصميمات درون زا را اجرايي كند و معياري متناسب با شان مردم اين ديار و جهت نشاط و پويايي آنان لحاظ كند سرنوشت روشنی ندارد!

مي پرسند :چرا نخبگان همراهي نمي كنند؟مي گويم شايد ديگر استانها گفتمان نخبگي را بهتر مي شناسند و اليتيسم را به صورت مفهومي مي نگرند ! و بر هر فردي بدون توانايي هدايتگري اين نسبت را نمي دهند ،مي دانند رسانیدن آگاهی به جامعه متوجه مدیران فرهنگی یک جامعه و سررشته داری آن است و نخبگان تولید اندیشه و آگاهی می کنند وظیفه ای که در این میان متوجه مدیران فرهنگی است شناخت ارزشهای واقعی فرهنگی جامعه خویش است که فقط در صورتی می تواند نمود پیدا کند که خود آنان نیز در حوزه کاری خویش از میان نخبگان برآمده باشند. در چنين باوري كوتوله ها توان عرض اندام نخواهند يافت و كوتوله پروري منسوخ مي گردد ، متاسفانه ما به هر فردي كه روزگاري بر مسندي تكيه داشته است نخبه اطلاق مي كنيم و به بارعلمي و شناخت وي از ظرفيتها و توليد فكر توجهي نداريم در مجموع اگر در جامعه مفهوم صحیحی از نخبگان ارائه دهیم، کار بسیار جدی و مهمی صورت گرفته است.

نخبه یک اصطلاح و لفظ است که در جایگاه‌های مختلف می‌تواند مصادیق مختلف پیدا کند؛ لذا کاری که ما باید انجام دهیم این است که اجازه ندهیم برای عده‌ی خاصی که عنوان نخبه به آن‌ها اطلاق می‌شود این مفهوم تبدیل به یک دژ شود كه نه بقیه بتوانند به آن ورود پیدا کنند و نه آن‌ها بتوانند در فضای عمومی جامعه دغدغه‌هایشان را رشد دهند. بايد تلاش كرد گفتمان نخبگاني در جامعه شكل گيرد ، نخبگان اهل تفكر هستند و كلمه مي نگارند! سنگ پراكنان و شب نشینان در زمره انديشه ورزان شمرده نمي شوند وشايد در اين انتخاب به خطا رفته ايم . مدیریت اجرایی استان باید با شناخت تصویر کلی پازل طوری قطعات را كنار هم بچيند كه تم مايه تعاملي در آن بيشتر به چشم بيايد . در كنار اين روش بايد تبديل راههاي شوسه مديريتي به بزرگراههاي آسفالته را دانست كه در آن مسير ، سنگي يافت نشود تا به قطار پرتاب كنند!

بدون قیاس آماري مرسوم كه حربه نفوذ فرصت طلبان و متملقان وآفت همدلي و وحدت است بايد جلو رفت که رمز عبور توكل بر خداست نه لابی های ناپایدار .

 مدیران بايد ادبيات مردم را بيشتر فرا بگیرند تا در هواي تازه نگراني رخت بربندد ،جامعه را با تکریم امید دهیم

نوشته شده توسط عبدالرحیم سوار نژاد  | لینک ثابت |
شوشتر نگار...
ما را در سایت شوشتر نگار دنبال می کنید

برچسب : آفت,مدیریتی, نویسنده : savaremehro بازدید : 76 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:24