یک عزل بداخلاقانه

ساخت وبلاگ
 

جمع دوستان که شکل می گرفت هر چند نفر که ویژگیهای مشترک داشتندکنارهم می نشستند اما شهید ملک محمد اسدی،شهیدحسن عزیزاللهی و سیدحسین یوسفی فخر چیز دیگری بودند ، گاهی که در منزل همدیگر جمع می شدیم شهید رحیم رضایی اصرار می کرد تا به منزل سیدحسین یوسفی برویم ،خودداری می کردم و همراهی نمی نمودم! شهید رحیم دلیلش را که می پرسید و به او می گفتم لبخندی می زد و می رفت و من امابا بغضی در گلو از اینکه نمی توانم مانند آنها باشم حسرت می خوردم ، سیدحسین یوسفی ، ملک اسدی ،حسن عزیزاللهی سه دوست صمیمی بودند که نماز شب می خواندند و من برای اینکه چنین شهامتی نداشتم و نمی توانستم شب بر خیزم و نماز بخوانم ، نرفتن به خانه آنها را انتخاب می کردم ! ملک محمد اسدی و حسن عزیزاللهی به شهادت رسیدند و سید حسین یوسفی بارها به جبهه رفت و توفیق شهادت نیافت ، ماند و به قم رفت در کسوت روحانیت در آمد و لباس وعظ و خطابه و ارشاد پوشید و اخیرا" در دانشگاه آزاد مسئولیتی گرفت ،قبل از اینکه به اهواز بیاید با من تماس گرفت و نظرم را پرسید به او می گفتم در این فضای سیاست زده و میان بقالان دکان دو نبش سیاست عاقبت خوشی نخواهی داشت! در این خوزستان امثال شما نمی توانند کار کنند !متواضعانه می گفت: خدا یاریگر بندگان خویش است و ما باید به اندازه وسع و توانایی خویش تلاش کنیم و در ابلاغ پیام نبوی کم نگذاریم ، دیروز شنیدم در برخوردی دون شان سادات و روحانیت سیدحسین فخر را عزل نمودند و اصلا" تعجب نکردم چون او را و اصحاب دانشگاه آزاد در خوزستان را می شناختم و می دانستم که او را تحمل نخواهند کرد او نماز شب می خواند و دروغ نمی گفت ، ای کاش این بی تحملی را با روش بهتری نشان می دادند و به کسوت روحانی و سادات بودن سیدحسین یوسفی احترام می گذاشتند ، براستی اف بر سیاست بدون. اخلاق، این عزل بداخلاقانه تبعات خوبی در افکارعمومی برای اصحاب دانشگاه آزاد نخواهد داشت ،وقتی نهادهای آموزشی چنین وضعیتی داشته باشند وای بر احوال دیگر نهادها!! مسئولین عزت و کرامت انسانها را پاس بدارید. از خدا بترسید

نوشته شده توسط عبدالرحیم سوار نژاد  | لینک ثابت |
شوشتر نگار...
ما را در سایت شوشتر نگار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : savaremehro بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 22:54